آرتین کوچولوآرتین کوچولو، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 24 روز سن داره

بهونه نفس كشيدن

آبشارتهران

آبشارتهران درشمال غرب تهران واقع شده واز رودکن وکوههای شمال غربی تهران سرچشمه می گیره. ازپایین مسیر تابالای اون حدود 25000متر.که باید تامسیرآبشارکوهپیمایی بشه.مجموعه جالب ودیدنی وجدیدیه که هوای کاملا متفاوت ومتمایزی نسبت به تهران داره. چندروزقبل به اتفاق خانواده راهی آبشارتهران شدیم.هوااولش خوب  وآفتابی بود ویک بعدازطهردل انگیز تابستونی روپیش روداشتیم.ولی یک دفعه  اون بالا همه چیز تغییرکرد وآسمون به شدت ابری شد وهمه جاتاریک. ابتدای ورود آسمون  یک دفعه ابری شد. منم گیج ومبهوت به اطراف نگاه می کردم که درعرض چند دقیقه همه چیز عوض شد. آسمون ابری شد وبارون قشنگی باریدن گرفت وخنکای لطیفی رو ارمغان ...
30 مرداد 1392

حس همکاری

سلام به همگی تیرماه اوج کاربابا جون بود ومامان یک تنه تمام مسولیتای زندگیو بدوش کشید تابابا با خیال آسوده به کاراش برسه.مردادماه اوج کارمامان بود وبابا همه شرایطو برای آرامش مامان فراهم کرد تامامان مقالاتات وپایان نامشو برای دفاع آماده کنه وبالاخره مامان اماده دفاع شد.   تودوهفته گدشته مامان کلا درگیرکاراش بود واصلا وقت آزادنداشت .ما هم سعی کردیم یک خونه مرتب ومنظم براش آماده کنیم تابا خیال راحت روکارش تمرکزکنه.منم تصمیم گرفتم پا به پای بابایی به مامانم کمک کنم.   مامان تایک دقیقه ازاتاقش بیرون میومدکه استراحت کنه بااشاره اتاق رونشون می دادم ومی گفتم (مامان درس )وحسابی کنترلش می کردم . واما کارای من: اول ازه...
25 مرداد 1392

تورآزمایشی-شمال (نور-چمستان-لاویج)

سلام به همه عزیزای خودم. قراره مامان وبابا منوبه یک مسافرت خارج کشورببرن وقرارگذاشتن تا  تواناییهای منو ارزیابی کنن.به همین خاطر تصمیم گرفتن سبک مسافرتهای داخلیو  تغییر بدن و شرایطو شبیه سازی کنن و رفتاروکردارمنو توی چندتورمختلف ارزیابی. اولین تورانتخابی تور نوروچمستان بود.که براتون توضیح می دم. مامان بعد ازیک تحقیق وتفحص کامل برای یک توریک روزه به چمستان ودریاچه الیمالات وآبگرم لاویج ثبت نام کرد.زمان حرکت روزجمعه بود. برای همین مامان  خوبم ازروزقبل تمام وسایلو وتجهیزات مورد نیازسفرو آماده کرده بود. جمعه ساعت 3:45 ازخواب بیدارشدم وهمراه بقیه به محل قرار حرکت کردیم.باباجون چون می خواست روزه بگیره همراه مانی...
13 مرداد 1392

عاشقانه ای برای پسرم(2)

  دراین یک سال واندی که باهم بودیم مفهوم جدیدی ازواژه عشق را برایم ترسیم نمودی.زاویه نگاهم رابه دنیا تغییردادی،ودریچه تازه ای ازمعنای دوست داشتن رابه رویم گشودی. بندگیم رابه معبودخالصان ه ترکردی وآرام بخش جان خسته ام بودی. توکه بودی که باآمدنت مفاهیم زندگیم راتغییردادی وتصویرجدیدی ازدنیادربرابردیدگانم گشودی   هرکه هستی  به زندگی من خوش آمدی                   که خوشم آمدازآمدنت   دلبندم روزهای شیرین طفولیتت چه زودمی گذرد و نازنینم چه به سرعت به بالندگی می رسی ومن بادیدن قامت همچون سروت احساس غرورمی کنم....
4 مرداد 1392
1